در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ ساله‌اى وارد
قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست.. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش
رفت.


- پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟


- خدمتکار گفت: ۵٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید:
- بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و....



ادامه مطلب...
ارسال توسط

 در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار داد..
سپس در گوشه‌اى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر می‌دارد.
برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را
دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آن‌ها نیز به شاه بد و
بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هیچیک از آنان
کارى به سنگ نداشتند...


سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید. بارش را زمین
گذاشت و شانه‌اش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده
هل دهد. او بعد از زور زدن‌ها و عرق ریختن‌هاى زیاد بالاخره موفق شد.
هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آن‌ها را بر دوش بگیرد و به راهش
ادامه دهد متوجه شد کیسه‌اى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته است. کیسه را
باز کرد پر از سکه‌هاى طلا بود و یادداشتى از جانب شاه که این سکه‌ها مال
کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستایى چیزى را می‌دانست
که بسیارى از ما نمی‌دانیم!
....هر مانعى، فرصتى




تاریخ: جمعه 3 تير 1390برچسب:داستان,داستان کوتاه,مانعی در مسیر,
ارسال توسط

- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!!

۲- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد.....

 

                                                                    



ادامه مطلب...
ارسال توسط

پسرم! گروهی ، اگر احترامشان کنی تو را نادان می دانند و اگر بی محليشان کنی از گزندشان بی امانی. پس در احترام ،اندازه نگهدار*

*پسرم! سخت ترین کار عالم محکوم کردن یک احمق است. خون خودت را کثیف نکن*

*پسرم! با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد ، دوستی مکن*

*هان ای پسر! در پیاده رو که راه می روی، از کنار برو. ملت می خواهند از کنارت رد شوند*

*پسرم! اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند ، تو برای شفایشان گریه کن*

*پسرم! خود را وابسته به هیچ دسته ای مدان. چه، پس فردا تقش درمی آید که آنی که تو می خواستی نیست و حالا خر بیار و معرکه بارکن*

*پسرم! اگر به ناچار به جریانی متمایل شدی، جایی برای نفس کشیدن خود و رقیبت بگذار. نه او را چنان به زمین بکوب
و نه خود را چنان بالاببر. دیرزمانی نیست که جایتان عوض شود*

*پسرم! در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن*

*هان ای پسر! اهل هنر را احترام کن. اما مواضع سیاسی ات را با کسی مسنج و کسی را به خاطر مواضعش مرنجان**.*

*پسرم! هیچ گاه دنبال به کرسی نشاندن حرفت مباش و همه جا سر هر صحبتی را بازمکن. بگذار تو را نادان بدانند*

*پسر! اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند*

*پسرم! در اداره ای استخدام شدی هرچه دستمال از جیب هایت دوربریز. آب بینی ات را پیراهن تمیزکنی بهتر است تا کسی دستمال در دستت ببیند*

*پسرم! قطار اندیمشک – تهران زمستانش گرم و جانسوز است و تابستانش سرد و استخوان سوز. لباس مناسب با خودت ببر*

*پسرم! اساتید را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس اگر نه ،خود دانی*


*پسرم! در ضمن ، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن. “استاد” باید خودش بیاید، زورکی که نیست*


*پسرم! اگر آلبوم های موسیقی دل آواز و هرمس و آوای شیدا گرانتر از چهار هزارتومان شد ، دیگر نخر. با این حال نصیحت قبل از قبلی را آویزه گوش کن*

*پسرم! اگر توانستی استخدام شوی، در اداره با دو کس رفیق شو آنچنان که دانی آبدارچی و یکی از بچه های حراست. هرکدام باشد توفیری نمی کند.*

*فرزندم! هیچ کس تنها نیست*

*پسرم! راه تو را می خواند. اما تو باور مکن*

*هان ای پسر! اگر کسی گفت اسفندیار ار می شناسی خودت را به نفهمی بزن*

*پسرم! دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از مادرت*

*پسرم! می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان*

*هان ای پسر! خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو. اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت*

*پسرم! در فیس بوک عضو شو و این وصیت نامه را برای دوستانی که برمی گزینی یا تو را برمی گزینند “شیر” کن*




تاریخ: پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی

یارو رشته‌ اش دامپروری بوده، روش نمیشده به کسی بگه. یکی ازش می‌پرسه: رشته‌ات چیه؟ میگه: دامپیوتر، گرایش پشم افزار

یارو گاو داری میزنه مامور بهداشت میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : آت اشغال مامور کلی جریمش میکنه. ساله بعد
میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : جوجه کباب ,پیتزا . باز یارو جریمش میکنه. سال بعد میا میگه به گاوات چی میدی ؟
 میگه : والا هر روز صبح بهشون ۱۰۰۰ تومن میدم هر چی دوست دارن بخرن بخورن

دلداری یارو به دوست دخترش : مهم نیست که قشنگ نیستی ! قشنگ اینه که مهم نیستی

حیف نون ماشینش پنچر میشه…میره از لوله اگزوز فوت میکنه..احمقه رد میشه..میگه:خره…
تا صبح هم فوت کنی لاستیکت باد نمیشه…چون شیشه های ماشینت پایینه

به یارو میگن : تولدت کِیه ؟ میگه : ۵ آذر ، میگن چه سالی ؟ میگه : هر سال

به یارو میگن که با کاروان یه جمله بساز گفت :توی حمام هیچوقت دوش، کارِ وان رو نمیکنه

یارو میره سوپر مارکت میگه یه مایع ظرفشویی خوب بدین ….. صاحب مغازه میگه : گلی خوبه؟ ….. یارو میگه: مرسی سلام میرسونه

یارو با لباس تو رودخونه شنا میکرده؛ میگن :چیکار میکنی؟ میگه : لباسامو میشورم ... میگن : ماشین لباسشویی تو خونه ندارین؟ میگه : داریم؛ ولی وقتی میرم اون تو؛ سرم گیج میره

اصفهانیه یه بطری آب معدنی میخره یه کمی ازش میخوره ، به زنش میگه : زن یوخوده آب بیار بریزیم توش خیلی غلیظس !!

 دعای بچه تهرونی :
خدایا ، ماه رمضان را مانند المپیک هر 4 سال یک بار در یک کشور قرار بده و ما را در مرحله مقدماتی حذف بفرما ، الهی آمین !!!!!

 به پشه ميگن چرا زمستونا پيداتون نيست؟!؟؟؟! ميگه: نه اينکه تابستونا خيلي برخوردتون خوبه !!!!!

یارو زنشو میبره سونوگرافی بهش میگن پسر داری میگه تو رو خدا بگین اسمش چیه

 یه روز یه یارو میره در مغازه خیاطی. پارچه شو میده میگه برام یه شلوار بدوز. فردا نیام بگی وقت نداشتم سوزنم شکسته بود ننه م مرده بود. اصلا نمیخوام پدر سگ پارچه منو بده میخوام برم

 یارو میره امامزاده میبینه یه دختری میگه خدایا یه شوهر خوب به من بده . یارو خودشو میندازه تو بغل دختره میگه : خدایا هُل نده .




تاریخ: یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی

دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود... مردم زیادی که از اونجا رد میشدن به هر دو نگاه میکردن ولی فقط تو کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول مینداختن.
یه کشیش که از اونجا رد میشد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیبه پول میدن و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمیده.

رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یه کشور کاتولیکه، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی جلوت پول نمیدن، به خصوص که درست نشستی بغل دست یه گدای دیگه که صلیب داره جلوش. در واقع از روی لجبازی هم که باشه هر کسی رد بشه به اون یکی پول میده ولی نه به تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین" بازاریابی یاد بده!!




تاریخ: جمعه 27 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی

در ادامه ی مطلب راهی ادرسی رو گذاشتم که از اون طریق میتونید تنظیمات ایمیلتون تغییر بدید از جمله:پسورد.اسم و...



ادامه مطلب...
ارسال توسط

امروز شما با ويروس Flicker آشنا ميشويد .البته شايد بعضي از شما آن را بشناسيد چون برنامه نسبتا معروفي است كه بيشتر براي شوخي كردن از آن استفاده ميشود.(البته flicker بيشتر شباهت به يك برنامه اعصاب خوردكن دارد تا يك ويروس).FLICKER در معني به معناي چشمك زن و سوسو زدن است و دليل اين نامگذاري اين است كه اين به اصطلاح ويروس كاري ميكند كه كاربر هرگاه دكمه اي از كيبرد را فشار دهد يك صداي بوغ كه به آن اصطلاحا Beep گفته مشود از كامپيوتر شنيده ميشود و هم زمان با اين صدا صفحه مانيتور يكبار بطور سريع چشمك ميزند.و با اين وضع عملا كار با كيبرد امكانپذير نيست...

 

                                                                                   ادامه ی مطلب



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:ویروس,آموزش ویروس,ویروسflicker,,
ارسال توسط

در نظر بگيريد كه سرعت كامپيوتر شما مرتباً كمتر و كمتر می شود، برنامه های نرم افزاری زمان زيادتری برای اجرا شدن لازم دارند و زمان وارد شدن به يك سايت در اينترنت، بسيار طولانی می شود. اتصال به شبكه اينترنت، هميشه مقصر و علت اصلی در پايين آمدن سرعت كامپيوتر نيست، بلكه خود كامپيوتر، مهمترين علت آن است. تعداد برنامه ها، فايل های قديمی و حتی تنظيمات اشتباه، از دلايل كم شدن سرعت كامپيوتر هستند. 10 نكته مهم ذيل به كامپيوتر شما سرعت می بخشد :....

                                                            



ادامه مطلب...
ارسال توسط

همانطوری که میدانید هنگامی که قصد نصب ویندوز را داشته باشید (Clean Install) در حین نصب لازم است سوالاتی پیرامون نام کامپیوتر ، نوع رزولوشن ، کلمه عبور Admin ، شماره سریال ویندوز و ... را پاسخ دهید. این مساله باعث میشود که شما دقایقی طولانی را کنار سیستم باشید تا نصب ویندوز به مراحل نهایی نزدیک شود. این مساله اگر لازم باشد روزانه تعدا زیادی ویندوز نصب نمایید بیشتر نمایان میشود. با استفاده از ابزاری که در سی دی ویندوز xp در فولدر support قرار داده شده ، آن هم در یک فایل Cab !!! براحتی نسبت به نصب خودکار ویندوز اقدام نمایید.

حال روش کار:......

ادامه ی مطلب



ادامه مطلب...
ارسال توسط

 سلام
دیگر نگران نباشید گوشی که خریدید آکبند هست یا نه!!!
دوستان موقع خرید گوشی نمی دونن که گوشی که می خرند آکبند هست یا اگر هم گوشی که (کارکرده)
می خرند نمیدونن چقدر کار کرده؟؟؟
با این روش شما آگاه میشوید گوشی شما چقدر مکالمه داشته از ابتدائی که گوشی برای اولین بار روشن شده!

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:ترفند گوشی,ترفند موبایل,ترفند,خرید گوشی,
ارسال توسط

                             یک کار جالب یادتون می دم برای مطمئن شدن از اینکه طرف مورد نظر Invisible است? یا این که اصلا Online نیست (مربوط به یاهو مسنجر) این سوال بسیاری از افراد است که نمی دونند دوستشان واقعا آنلاین است یا نه... من از اینجا از تمام کسانی که همیشه به حالت مخفی (Invisible) می آیند روی خط معذرت می خواهم چون از این به بعد این کار معنی ندارد و....



ادامه مطلب...
ارسال توسط

عکس و تاریخچه کامل کشور مالزی

 

عکس و تاریخچه کامل کشور مالزی | FarsPatogh.COm

عکس ها  و تاریخچه کامل  و اطلاعات کامل از کشور مالزی

مالزی کشوری است در جنوب شرقی آسیا که پایتخت آن کوالالامپور می‌باشد. مرکز حکومت و وزارت‌خانه‌های این کشور در شهر جدید پوتراجایا (پایتخت اداری) این کشور واقع است. مالزی عضو سازمان ملل متحد و اتحادیه کشورهای همسود می‌باشد. این فدراسیون شامل سیزده ایالت در جنوب شرقی آسیا است. نام “مالزی ” زمانی که فدارسیون مالیا ؛ سنگاپور، ساباح و ساراواک یک اتحادیه متشکل از ۱۴ ایالت را تشکیل دادند انتخاب شد. در سال ۱۹۶۵ سنگاپور از مالزی جدا شد و به کشوری مستقل تبدیل گردید. مالزی شامل دو ناحیه جغرافیائی است که توسط دریای چین جنوبی از هم جدا میشود و...........
 
ادامه
                                                                      


ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:مالزی,تاریخچه,عکس,عکس و تاریخچه ی مالزی,
ارسال توسط

 [ گشت موتوری ] : آهای . . . خانم لاک آبی ، لــُپ قرمزی ، توقف کن . . . سریع بیا بغل




تاریخ: چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی

 

س

دانستنی های جالب و باحال – آیا میدانید؟ | FarsPatogh.COm

داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد !

هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت !

مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند !

و..........

                                         ادامه ی مطلب



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:آیا میدانید؟؟,دانستنی,مطالب جالب,
ارسال توسط

 

سرگرمان.

داستان حضرت سلیمان(ع) و مورچه

داستان حضرت سلیمان(ع) و مورچه | FarsPatogh.COm

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت …

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:داستان حضرت سلیمان و مورچه,داستان,حضرت سلیمان,
ارسال توسط

داستان هری پاتر به زبان انگلیسی(همرا باترجمه ی فارسی)

 

                                                                  ادامه ی مطلب



ادامه مطلب...
ارسال توسط

 دکتر الهی قمشه ای می گوید

یکی از جذاب ترین تعبیرات " نفس و عشق " ، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است .
قصه چنین است که سلیمان فرزند داود ، انگشتری داشت............


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی

تا به حال شده از مطلبی در وبلاگی خوشتون اومده و میخواهید از روی اون کپی بگیرید ولی چون صاحب اون سایت انتخاب کلمات رو قفل کرده نمیتونید از روی اون مطلب کپی بگیرید در ادامه ی مطلب براتون یک ترفند گذاشتم که میتونید با اون از هر نوشته ای کپی بگیرید

                                                                            



ادامه مطلب...
ارسال توسط

داستان عابر بانک و..... در ادمه ی مطلب

                                                          



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط